با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Grabble

ˈɡræbʌl ˈɡræbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive
کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی گرفتن، پهن نشستن، جمع‌آوری کردن
- When the light bulb burned out, he grabbled for matches.
- وقتی که لامپ سوخت کورمال‌کورمال به جست‌وجوی کبریت پرداخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grabble

  1. verb To reach about or search blindly or uncertainly
    Synonyms: feel, fumble, grope, poke

ارجاع به لغت grabble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grabble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grabble

لغات نزدیک grabble

پیشنهاد بهبود معانی