امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Graceful

ˈɡreɪsfl ˈɡreɪsfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more graceful
  • صفت عالی:

    most graceful

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
دلپذیر، مطبوع، برازنده، پر براز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Sa'di's graceful style
- سبک موزون سعدی
- a very graceful woman
- زنی بسیار رعنا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد graceful

  1. adjective agile, charming, lovely
    Synonyms: adroit, aesthetic, artistic, balletic, beautiful, becoming, comely, controlled, curvaceous, dainty, decorative, delicate, dexterous, easy, elastic, elegant, exquisite, fair, fine, flowing, handsome, harmonious, limber, lissome, lithe, natural, neat, nimble, pleasing, pliant, poised, practiced, pretty, refined, rhythmic, seemly, shapely, skilled, slender, smooth, springy, statuesque, supple, symmetrical, tasteful, trim, willowy
    Antonyms: awkward, careless, graceless, inept, uncouth, ungraceful, unhandy

ارجاع به لغت graceful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «graceful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/graceful

لغات نزدیک graceful

پیشنهاد بهبود معانی