امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Granddaughter

ˈɡrændɑːt̬ər ˈɡrænˌdɔːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    granddaughters

معنی

noun countable A2
نوه، دختر دختر، دختر پسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت granddaughter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «granddaughter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/granddaughter

لغات نزدیک granddaughter

پیشنهاد بهبود معانی