با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Gratifying

ˈɡræt̬əfaɪɪŋ ˈɡrætəfaɪ-ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gratified
  • شکل سوم:

    gratified
  • سوم شخص مفرد:

    gratifies
  • صفت تفضیلی:

    more gratifying
  • صفت عالی:

    most gratifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مسرت‌بخش، خوشحال‌کننده، لذت‌بخش
- Gratifying results have been achieved.
- نتایجی مسرت‌بخش به دست آمده است.
- They spend lots of time doing what they find gratifying and fun.
- آنان مدت‌زمان زیادی را صرف انجام کاری می‌کنند که لذت‌بخش و مفرح به نظر می‌رسد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gratifying

  1. adjective satisfying
    Synonyms: delightful, pleasing, pleasant, enjoyable

ارجاع به لغت gratifying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gratifying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gratifying

لغات نزدیک gratifying

پیشنهاد بهبود معانی