با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Grenade

ɡrəˈneɪd ɡrəˈneɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    grenades

معنی و نمونه‌جمله

noun
نارنجک
- grenade thrower
- سلاح نارنجک‌افکن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grenade

  1. noun An instrument for combat
    Synonyms: shell, missile, hand-grenade, bomb, explosive, projectile, fireball, pineapple

ارجاع به لغت grenade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grenade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grenade

لغات نزدیک grenade

پیشنهاد بهبود معانی