امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grosser

American: ɡroʊsə British: ɡrəʊsə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت عالی:

    grossest

معنی و نمونه‌جمله

noun C1
(عامیانه) پردرآمد (به‌ویژه درمورد فیلم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- This film was a big grosser.
- این فیلم بسیار پردرآمد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grosser

  1. adjective Including every constituent or individual
    Synonyms:
    completer
    Antonyms:
    part
  1. adjective Without qualification; used informally as (often pejorative) intensifiers
    Synonyms:
    cruder coarser rougher starker purer ruder completer
  1. adjective Large, fat
    Synonyms:
    weightier stouter portlier fleshier fatter fattier
    Antonyms:
    thinner tinier skinnier
  1. adjective Crude, vulgar
    Synonyms:
    fouler raunchier smuttier nastier filthier dirtier coarser broader bawdier
    Antonyms:
    cleaner politer
  1. adjective Conspicuously and tastelessly indecent
    Synonyms:
    ranker earthier cruder
  1. adjective Obvious, apparent
    Antonyms:
    vaguer

ارجاع به لغت grosser

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grosser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grosser

لغات نزدیک grosser

پیشنهاد بهبود معانی