امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grouchy

ˈɡraʊtʃi ˈɡraʊtʃi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    grouchier
  • صفت عالی:

    grouchiest

معنی

noun adjective
بدخلق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grouchy

  1. adjective complaining, irritable
    Synonyms:
    cantankerous cross crusty discontented grumbling grumpy ill-tempered irascible peevish petulant querulous snappy sulky surly testy
    Antonyms:
    complimentary content happy pleased praising satisfied

ارجاع به لغت grouchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grouchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grouchy

لغات نزدیک grouchy

پیشنهاد بهبود معانی