امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Guileful

ˈɡaɪlfəl ˈɡaɪlfəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
حیله‌گر، مزور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Moavieh was a guileful man.
- معاویه مرد مکاری بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد guileful

  1. adjective Deceitfully clever
    Synonyms:
    artful crafty cunning foxy scheming sharp sly tricky wily
  1. adjective Marked by treachery or deceit
    Synonyms:
    devious disingenuous duplicitous indirect lubricious crafty shifty cunning sneaky dodgy foxy underhand knavish underhanded slick sly tricksy tricky wily

ارجاع به لغت guileful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guileful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/guileful

لغات نزدیک guileful

پیشنهاد بهبود معانی