امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gym

dʒɪm dʒɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gyms

توضیحات

همچنین در معنای اول می‌توان از gymnasium به‌ جای gym استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
ورزش باشگاه، باشگاه بدن‌سازی، سالن ورزشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I go to the gym every morning before work.
- من هر روز صبح قبل‌از کار به باشگاه می‌روم.
- The gym is always crowded after work hours.
- سالن ورزشی بعداز ساعت کاری همیشه شلوغ است.
noun uncountable A2
ورزش بدن‌سازی
- my gym clothes
- لباس‌های بدن‌سازی من
- gym sport
- ورزش بدن‌سازی
noun uncountable
ورزش تربیت‌بدنی، آموزش فیزیکی، ورزش
- Gym class is mandatory for all high school students.
- کلاس ورزش برای کلیه‌ی دانش‌آموزان دبیرستانی الزامی است.
- Gym teachers play a crucial role in promoting a healthy lifestyle among students.
- معلمان تربیت‌بدنی نقش مهمی در ترویج سبک زندگی سالم در بین دانش‌آموزان دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gym

  1. noun Athletic facility equipped for sports or physical training
    Synonyms:
    gymnasium

Collocations

  • gym membership

    عضویت باشگاه، عضویت باشگاه ورزشی

ارجاع به لغت gym

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gym» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gym

لغات نزدیک gym

پیشنهاد بهبود معانی