امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gyrate

ˈdʒaɪreɪt ˈdʒaɪreɪt dʒaɪˈreɪt dʒaɪˈreɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive adjective adverb
دایره‌ای، حلقه‌ای، چرخ زدن، دوران داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The dancers gyrated rhythmically.
- رقاصان به‌طور موزونی چرخ می‌زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gyrate

  1. verb revolve
    Synonyms:
    circle circulate circumduct gyre pirouette purl roll rotate spin spiral turn twirl whirl whirligig

ارجاع به لغت gyrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gyrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gyrate

لغات نزدیک gyrate

پیشنهاد بهبود معانی