امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hairball

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گلوله‌ی مو، موی گوی (توپی از مو که به‌طور معمول در معده‌ی حیواناتی مانند گاو و گربه که خود را می‌لیسند جمع می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hairball

  1. noun A compact mass of hair that forms in the alimentary canal (especially in the stomach of animals as a result of licking fur)
    Synonyms: hair ball, trichobezoar

ارجاع به لغت hairball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hairball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hairball

لغات نزدیک hairball

پیشنهاد بهبود معانی