با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hairstyle

ˈherstaɪl ˈheəstaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hairstyles

توضیحات

این لغت به شکل hair style نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری hairstyle رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آرایش و پیرایش مدل مو
- His hairstyle hasn't changed in years.
- مدل موی او سال‌هاست که تغییر نکرده است.
- I love your new hairstyle, it suits you.
- عاشق مدل موی جدیدت هستم، بهت می‌آد.
- Her new hairstyle totally changed her appearance.
- مدل موی جدید او ظاهرش را به‌کلی تغییر داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hairstyle

  1. noun cut, style of a head of hair
    Synonyms: afro, beehive, blow dry, bob, bouffant, braid, brushcut, bubble, bun, coiffure, crewcut, cut, do, dreadlocks, ducktail, fade, feather cut, flattop, flip, haircut, hairdo, headdress, horse tail, mohawk, natural, pageboy, pigtails, pixie, ponytail, razor cut

ارجاع به لغت hairstyle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hairstyle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hairstyle

لغات نزدیک hairstyle

پیشنهاد بهبود معانی