امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hammock

ˈhæmək ˈhæmək
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hammocks

معنی

noun
بانوج، ننو یا تختخوابی که از کرباس یا تور درست‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hammock

  1. noun A hanging bed of canvas or rope netting (usually suspended between two trees); swings easily
    Synonyms:
    hummock swing swinging couch hanging bed knoll sack bunk mound sailor's bed hillock

ارجاع به لغت hammock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hammock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hammock

لغات نزدیک hammock

پیشنهاد بهبود معانی