امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Handler

ˈhændlər ˈhændlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دسته‌گذار، رسیدگی‌کننده، مربی، نگاه‌دارنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد handler

  1. noun One who trains or exhibits animals
    Synonyms:
    animal trainer
  1. noun (sports) someone in charge of training an athlete or a team
    Synonyms:
    coach manager

لغات هم‌خانواده handler

ارجاع به لغت handler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/handler

لغات نزدیک handler

پیشنهاد بهبود معانی