با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hangdog

ˈhæŋdɑːɡ ˈhæŋdɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
مقصر، شرمگین، آدم خبیث، شرمنده و ترسو
- a hangdog expression
- قیافه یا حالت حاکی از شرمندگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hangdog

  1. adjective shamefaced
    Synonyms: ashamed, browbeaten, conscience-stricken, cowering, defeated, downcast, guilty, intimidated, sheepish, wretched

ارجاع به لغت hangdog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hangdog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hangdog

لغات نزدیک hangdog

پیشنهاد بهبود معانی