با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hangry

ˈhæŋɡri ˈhæŋɡri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
آمیزواج عصبانی از شدت گرسنگی، عصبی در اثر گرسنگی (ترکیب کلمات angry و hungry)
- My sister gets really hangry if she doesn't eat breakfast in the morning.
- خواهرم اگر صبح‌ها صبحانه نخورد، در اثر گرسنگی واقعا عصبی می‌شود.
- It's best not to talk to her when she's hangry.
- بهتر است وقتی به خاطر گرسنگی عصبانی است، با او صحبت نکنی.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hangry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hangry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hangry

لغات نزدیک hangry

پیشنهاد بهبود معانی