با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Haptic

ˈhæptɪk ˈhæptɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
روان‌شناسی سلامت روان لامسه‌ای، وابسته به‌ حس لامسه، لمسی
- a haptic person
- شخص وابسته به‌ حس لامسه
- the haptic technology in the new gaming console
- تکنولوژی لامسه‌ای در کنسول بازی جدید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد haptic

  1. Of or relating to or proceeding from the sense of touch
    Synonyms: tactile, tactual

ارجاع به لغت haptic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haptic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/haptic

لغات نزدیک haptic

پیشنهاد بهبود معانی