امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harpoon

hɑːrˈpuːn hɑːˈpuːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    harpooned
  • شکل سوم:

    harpooned
  • سوم‌شخص مفرد:

    harpoons
  • وجه وصفی حال:

    harpooning
  • شکل جمع:

    harpoons

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
نیزه، زوبین مخصوص صید نهنگ، نیشتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- to harpoon a whale
- نهنگ را با آکج صید کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harpoon

  1. noun An instrument for combat
    Synonyms: spear, missile, lance, javelin

ارجاع به لغت harpoon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harpoon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harpoon

لغات نزدیک harpoon

پیشنهاد بهبود معانی