با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hawk

hɒːk hɔːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hawked
  • شکل سوم:

    hawked
  • سوم شخص مفرد:

    hawks
  • وجه وصفی حال:

    hawking
  • شکل جمع:

    hawks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی باز (نوعی پرنده‌ی شکاری)
- The hawk soared through the sky.
- باز در آسمان اوج گرفت.
- A hawk perched on a tree branch.
- بازی روی شاخه‌ی درخت نشست.
noun countable
ستیزگر، جنگ‌طلب، ستیزگرا
- The hawk believed that war was necessary to protect national security.
- ستیزگر بر این عقیده بود که جنگ برای حفاظت از امنیت ملی لازم است.
- The hawks were in favor of bombing.
- ستیزگرایان طرف‌دار بمباران بودند.
- The hawk advocated for military intervention.
- جنگ‌طلب طرفدار مداخله‌ی نظامی بود.
verb - transitive
دوره‌گردی کردن، دست‌فروشی کردن
verb - intransitive verb - transitive
شکار کردن
verb - transitive
شیرجه زدن، حمله کردن
- Birds were hawking after insects.
- پرندگان شیرجه‌زنان به حشرات حمله می‌کردند.
verb - transitive
سرفه کردن، خلط انداختن، سینه را صاف کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hawk

  1. noun a warlike person
    Synonyms: war hawk, militarist, chauvinist, jingoist, belligerent, warmonger, chauvin, jingo,
    Antonyms: dove

ارجاع به لغت hawk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hawk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hawk

لغات نزدیک hawk

پیشنهاد بهبود معانی