با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Head Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
جلوی کسی را گرفتن
phrasal verb
جلوگیری کردن
phrasal verb
دور شدن، رفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد head off

  1. phrasal verb block off
    Synonyms: interfere with, intervene, stop, intercept
  2. phrasal verb Begin moving away
  3. phrasal verb Avoid some usually negative consequence

ارجاع به لغت head off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «head off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/head-off

لغات نزدیک head off

پیشنهاد بهبود معانی