امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heap

hiːp hiːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    heaped
  • شکل سوم:

    heaped
  • سوم‌شخص مفرد:

    heaps
  • وجه وصفی حال:

    heaping
  • شکل جمع:

    heaps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb countable C2
توده، کپه، کومه، پشته، انبوه، گروه، جمعیت، توده کردن، پرکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a heap of precious jewelry
- یک کپه جواهر قیمتی
- a heap of bricks and stones
- توده‌ای آجر و سنگ
- heaps of money
- مقادیر زیادی پول
- a heap of toys
- یک عالمه اسباب‌بازی
- The children heaped the snow and played on it.
- بچه‌ها برف را کپه کردند و روی آن به بازی پرداختند.
- firewood was heaped in front of the house.
- هیزم‌ها را جلوی خانه کپه کرده بودند.
- dishes heaped high with rice
- بشقاب‌های پر از پلو
- Many responsibilities had been heaped on his back.
- مسئولیت‌های زیادی را بر گرده‌ی او سوار کرده بودند. مسئولیت‌های زیادی بر عهده‌‌اش گذاشته بودند.
- They heaped praises on the wounded soldier.
- از سرباز زخمی بسیار تعریف و تمجید کردند.
- She heaped gifts upon me.
- او مرا هدیه باران کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heap

  1. noun pile, accumulation
    Synonyms:
    abundance agglomeration aggregation a lot amassment assemblage bank batch bulk bunch bundle cargo clump cluster collection concentration congeries deposit fullness gathering gobs great deal harvest haul hill hoard jumble load lot lots lump mass million mint mound mountain much ocean oodles plenty pot profusion quantity scad stack stock stockpile store sum thousand ton total trillion volume whole
    Antonyms:
    bit
  1. verb amass, collect in pile
    Synonyms:
    accumulate add arrange augment bank bunch concentrate deposit dump fill fill up gather group hoard increase load lump mass mound pack stack stockpile store swell

ارجاع به لغت heap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heap

لغات نزدیک heap

پیشنهاد بهبود معانی