با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Heartbroken

ˈhɑːrtˌbroʊkn ˈhɑːtˌbrəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
دل‌شکسته
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heartbroken

  1. adjective melancholy
    Synonyms: sorrowful, doleful, sad, brokenhearted, grief-stricken, heartsick, heartsore

ارجاع به لغت heartbroken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heartbroken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heartbroken

لغات نزدیک heartbroken

پیشنهاد بهبود معانی