گذشتهی ساده:
heatedشکل سوم:
heatedسومشخص مفرد:
heatsوجه وصفی حال:
heatingشکل جمع:
heatsدر انگلیسی بریتانیایی معنای دوم بهجای heat از heating استفاده میشود.
در انگلیسی آمریکایی معنای چهارم بهجای on heat از in heat استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
کمکم گرم شدن یا کردن
گرمترین هنگام روز
در اوج عصبانیت، در اوج هیجان، جَوزدگی، لحظهی عصبانیت و هیجان (که فرد ممکن است بدون فکر دست به کاری بزند یا سخنی بگوید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heat