امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heave

hiːv hiːv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    heaved
  • شکل سوم:

    heaved
  • سوم‌شخص مفرد:

    heaves
  • وجه وصفی حال:

    heaving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
بلند کردن، کشیدن، بزرگ کردن، جابه‌جا کردن، باد کردن، تقلا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Finally the four of us heaved the piano and took it to the room upstairs.
- بالأخره چهار نفری پیانو را بلند کردیم و به اتاق بالا بردیم.
- The sailors heaved the boat on land.
- ناویان قایق را بلند کردند و روی ساحل نشاندند.
- He heaved up the rice sacks into the truck.
- او گونی‌های برنج را توی کامیون انداخت.
- He took his shoes off and heaved a deep sigh.
- او کفش‌های خود را در آورد و آه ژرفی کشید.
- The horse was gasping and heaving its chest.
- اسب نفس‌نفس می‌زد و سینه خود را دمیده می‌کرد.
- Upon seeing that rotten corpse his stomach heaved.
- با دیدن آن جسد گندیده اق زد (حال تهوع به او دست داد).
- The sailors hove in the rope.
- ناویان طناب را به داخل (کشتی) کشیدند.
- The asphalt heaved and buckled in the heat.
- اسفالت در گرما باد کرد و قلمبه شد.
- heaving waves
- موج‌های پرنشیب و فراز
- He got car-sick and heaved.
- در اتومبیل حالش به هم خورد و بالا آورد.
- A ship hove into sight.
- یک کشتی به معرض دید ما آمد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heave

  1. verb lift, throw with effort
    Synonyms:
    boost cast chuck drag elevate fling haul heft hoist hurl launch pitch pull raise send sling toss tug
  1. verb discharge with force; expel from digestive system by mouth
    Synonyms:
    billow breathe cast dilate disgorge exhale expand gag groan huff palpitate pant puff puke retch rise sign sob spew spit up surge suspire swell throb throw up upchuck vomit

Phrasal verbs

  • heave to

    (کشتیرانی) ایستاندن، متوقف کردن یا شدن، ایست کردن

Idioms

  • heave ho!

    (ندای ناویان هنگام بلند کردن چیزی) هی!، یاعلی!

ارجاع به لغت heave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heave

لغات نزدیک heave

پیشنهاد بهبود معانی