امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heavyweight

ˈheviweɪt ˈheviweɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(آدم یا حیوان) بزرگ و سنگین، فربه، سمین، پروزن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
(ورزش: کشتی و مشت‌زنی) سنگین وزن
noun
(عامیانه) آدم بانفوذ، باهوش، آدم رده بالا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heavyweight

  1. noun An important, influential person
    Synonyms:
    giant character dignitary eminence leader lion nabob notability notable personage colossus big-timer somebody someone vip big shot behemoth big wheel bigwig muckamuck hulk titan whale
  1. adjective Having a relatively great weight
    Synonyms:
    heavy hefty massive ponderous weighty
  1. adjective Being among the leaders in one's field
    Synonyms:
    blue-chip major major-league big-league bigtime

ارجاع به لغت heavyweight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heavyweight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heavyweight

لغات نزدیک heavyweight

پیشنهاد بهبود معانی