با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Heist

haɪst haɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
بلند کردن، دزدی کردن، دزدی، سرقت، مسلحانه
- They were captured during the heist.
- در حین سرقت دستگیر شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heist

  1. noun burglary, robbery
    Synonyms: break-in, breaking and entering, caper, crime, five-finger discount, holdup, larceny, pilferage, rip-off, stickup, sting, theft

ارجاع به لغت heist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heist

لغات نزدیک heist

پیشنهاد بهبود معانی