با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hellish

ˈhelɪʃ ˈhelɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
جهنمی
- Without Robab, life was hellish for him.
- بدون رباب، زندگی برایش بسیار ناگوار بود.
- We were treated hellishly.
- با ما بسیار بدرفتاری شد (مثل سگ با ما رفتار کردند).
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hellish

  1. adjective fiendish; unpleasant
    Synonyms: abominable, accursed, atrocious, barbarous, cruel, damnable, damned, demonic, devilish, diabolical, horrible, infernal, monstrous, nefarious, satanic, terrible, vicious, wicked

ارجاع به لغت hellish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hellish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hellish

لغات نزدیک hellish

پیشنهاد بهبود معانی