امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Henry

ˈhenri ˈhenri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun plural
(برق) هنری (واحد القاگری)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
اسم خاص مذکر (مخفف آن: Hal , Harry , Hank)
نام چندین شاه انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی منجمله: هانری هفتم (پادشاه انگلیس - 1457-1509)، هانری هشتم (1491-1547) که انگلیس را پروتستان کرد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد henry

  1. noun A leader of the American Revolution and a famous orator who spoke out against British rule of the American colonies (1736-1799)
    Synonyms:
    patrick henry
  1. noun English chemist who studied the quantities of gas absorbed by water at different temperatures and under different pressures (1775-1836)
    Synonyms:
    William Henry
  1. noun United States physicist who studied electromagnetic phenomena (1791-1878)
    Synonyms:
    joseph henry
  1. noun A unit of inductance in which an induced electromotive force of one volt is produced when the current is varied at the rate of one ampere per second
    Synonyms:
    h

ارجاع به لغت henry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «henry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/henry

لغات نزدیک henry

پیشنهاد بهبود معانی