امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hesitant

ˈhezɪtənt ˈhezɪtənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more hesitant
  • صفت عالی:

    most hesitant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دودل، مردد، درنگ‌کننده، تأمل‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a hesitant fighter
- جنگجوی دودل
- hesitant policies
- سیاست‌های تردیدآمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hesitant

  1. adjective uncertain, waiting
    Synonyms: afraid, averse, backward, dawdling, delaying, diffident, disinclined, doubtful, doubting, faltering, half-hearted, halting, hanging back, hesitating, indecisive, irresolute, lacking confidence, lazy, loath, reluctant, shy, skeptical, slow, tentative, timid, uneager, unpredictable, unsure, unwilling, vacillating, wavering
    Antonyms: certain, definite, resolute, sure, unhesitant, unwavering

ارجاع به لغت hesitant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hesitant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hesitant

لغات نزدیک hesitant

پیشنهاد بهبود معانی