امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heteroclite

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun
نابهنجار، ناهنجار، غیرطبیعی، غیرعادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a heteroclite appearance
- ظاهر نابهنجار
- The heteroclite behavior of the suspect made the police officer suspicious.
- رفتار غیرطبیعی این مظنون، افسر پلیس را مشکوک کرد.
- The new employee was a heteroclite.
- کارمند جدید فردی غیرعادی بود.
noun countable
دستور زبان لغت بی‌قاعده (در تصریف)
- The word "goose" is a heteroclite in English, as its plural form is "geese".
- لغت goose در زبان انگلیسی لغتی بی‌قاعده است، زیرا شکل جمع آن geese است.
- "Tooth" is a heteroclite noun as its plural form is "teeth" instead of "tooths".
- tooth یک لغت بی‌قاعده است زیرا شکل جمع آن teeth است به جای tooths.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت heteroclite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heteroclite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heteroclite

لغات نزدیک heteroclite

پیشنهاد بهبود معانی