با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hierarchically

ˌhaɪˈrɑːrkɪkli ˌhaɪəˈrɑːkɪkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
(به گونه‌ای که بر اساس میزان اهمیت مرتب شده باشد) به‌طور/به‌صورتِ سلسله‌مراتبی
- Nursing is organized hierarchically so that, as staff progress, they move away from basic caring work towards high-tech, skilled interventions.
- «پرستاری» به‌صورتِ سلسله مراتبی سازماندهی می‌شود تا با پیشرفت کارکنان، آن‌ها از کارهای مراقبتیِ اولیه و پایه‌ای به‌سمتِ مداخلات با فناوری پیشرفته و مهارتیِ سطح بالا حرکت کنند.
- Our company is hierarchically structured.
- ساختار شرکت ما به‌صورت سلسله‌مراتبی است.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده hierarchically

ارجاع به لغت hierarchically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hierarchically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hierarchically

لغات نزدیک hierarchically

پیشنهاد بهبود معانی