با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

High Noon

ˈhaɪˈnuːn haɪnuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

سر ظهر، سر نیمروز
(قدرت یا نفوذ یا شکوه و غیره) اوج، اعتلا، فرمندی، فربودی، کهبدی
(گاهی با H و N بزرگ) مقابله، رودررویی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد high noon

  1. noun 12:00 o'clock
    Synonyms: 1200 hours, eight bells, meridian, meridiem, midday, noon, noonday, nooning, noontide, noontime, peak

ارجاع به لغت high noon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «high noon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/high noon

لغات نزدیک high noon

پیشنهاد بهبود معانی