با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Highway Patrol

American: ˈhaɪˌwepəˈtroʊl British: ˈhaɪweɪpəˈtrəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
(singular) پلیس راه، گشت بزرگراه
- He saw the flashing lights of the highway patrol car in his mirror.
- چراغ های چشمک زن ماشین گشت بزرگراه را در آینه خود دید.
- Highway patrol officers closed the road.
- ماموران گشت بزرگراه جاده را بستند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت highway patrol

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «highway patrol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highway-patrol

لغات نزدیک highway patrol

پیشنهاد بهبود معانی