با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hill

hɪl hɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hills

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable A2
تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن
- A hill is smaller than a mountain.
- تپه از کوه کوچکتر است.
- the seven hills of Rome
- هفت‌تپه‌ی روم
- an anthill
- پشته‌ی دور سوراخ مورچه
- a hill of potatoes
- کپه‌ی سیب‌زمینی
- a hill of beans
- (توده‌ی خاک که روی آن لوبیا کاشته‌اند) پشته‌ی لوبیا
- trucks laboring up a long hill
- کامیون‌هایی که به‌سختی از سربالایی طولانی بالا می‌رفتند
- Gabrabad is located in the hills.
- گبرآباد میان تپه و ماهور واقع شده است.
- the hills and hollows of the cobblestone pavement
- پستی‌وبلندی‌های سنگ‌فرش
- to hill up soil around roses
- دور بوته‌های رز خاک ریختن
- hilled potatoes
- سیب‌زمینی خاکپوش‌شده
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hill

  1. noun uprising of earth’s surface; pile
    Synonyms: acclivity, ascent, bluff, butte, cliff, climb, down, drift, dune, elevation, eminence, esker, fell, gradient, headland, heap, height, highland, hillock, hilltop, hummock, inclination, incline, knoll, mesa, mound, mount, precipice, prominence, promontory, protuberance, range, ridge, rise, rising ground, shock, slope, stack, summit, talus, tor, upland
    Antonyms: canyon, ditch, gulley

Collocations

  • the hill

    (امریکا) 1- محل کنگره‌ی امریکا (در واشنگتن) 2- قوه‌ی مقننه‌ی امریکا، کنگره

Idioms

  • as old as the hills

    کهنسال، خیلی پیر، بسیار قدیمی

  • over the hill

    (عامیانه) 1- روبه‌زوال 2- (ارتش) غیبت بدون اجازه، غیرمجاز

  • up hill and down dale

    همه‌جا، اینجا و آنجا، تا کوه قاف

ارجاع به لغت hill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hill

لغات نزدیک hill

پیشنهاد بهبود معانی