امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hindmost

ˈhaɪndmoʊst ˈhaɪndməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
عقب‌ترین، پسین، دورترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hindmost

  1. adjective Located in the rear
    Synonyms:
    back hind posterior backmost postern rear after hindermost rearmost
  1. adjective Bringing up the rear
    Synonyms:
    last final concluding endmost hindermost terminal lattermost rearmost rear

ارجاع به لغت hindmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hindmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hindmost

لغات نزدیک hindmost

پیشنهاد بهبود معانی