با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Histogram

ˈhɪstəɡræm ˈhɪstəɡræm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ریاضی نمودار ستونی، بافت‌نگاشت، هیستوگرام
- The histogram displayed a clear distribution of data points.
- هیستوگرام توزیع واضحی از نقاط داده را نشان می‎دهد.
- I used a histogram to analyze the frequency of occurrence for each category.
- من از یک نمودار ستونی برای تجزیه‌وتحلیل فراوانی وقوع برای هر دسته استفاده کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت histogram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «histogram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/histogram

لغات نزدیک histogram

پیشنهاد بهبود معانی