گذشتهی ساده:
holedشکل سوم:
holedوجه وصفی حال:
holingشکل جمع:
holesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
(ورزش گلف) گوی را به درون سوراخ راندن
(عامیانه) 1- زمستان خوابی کردن (در لانه یا سوراخ و غیره) 2- خود را محبوس کردن، کنارهگیری کردن، گوشهی انزوا برگزیدن 3-پنهان شدن، مخفی شدن
(در اثر سوختگی آتش یا اسید و غیره) چیزی را سوراخ کردن
burn a hole in someone's pockets
(در مورد پول) مشتاق به خرج کردن بودن، در جیب آدم زیادی کردن
(ورزش گلف) با یک ضربه گوی را از تی (tee) به سوراخ زدن
(عامیانه) در وضع بد مالی، (قسط یا وام و غیره) دارای دیرکرد، قرضدار
مقدار قابلملاحظهای از چیزی را مصرف کردن یا کاستن
غلطگیری کردن، عیوب و اشتباهات چیزی را نشان دادن، نقص و کاستیهای چیزی را نمایان کردن
1- (عامیانه) زندان مجرد، زندان انفرادی 2- (فوتبال امریکایی) شکاف در خط دفاعی
(آدم یا چیز) ناباب، ناجور، نامناسب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hole» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hole