امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hood

hʊd hʊd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hoods

معنی و نمونه‌جمله‌ها

countable B2
باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان، روسری، روپوش، کلاهک دودکش، کروک درشکه، اوباش، کاپوت ماشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- monk's hood
- کلاه راهب
- The robbers wore hoods.
- دزدان چهره‌پوش داشتند.
- a hooded monk
- راهب باشلق به سر
- One must hood the young Hawk early in its training.
- در اوائل دست‌آموزی جوجه‌بازهای شکاری باید به آن‌ها چشم‌بند زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hood

  1. noun covering worn over the head
    Synonyms:
    cowl shawl bonnet protector coif capuche veil wimple capuchin kerchief mantle mantilla babushka yashmak purdah hat
  1. noun a covering for vehicles and the like
    Synonyms:
    canopy awning bonnet shade carriage top auto top calash cover
  1. noun gangster
    Synonyms:
    criminal delinquent gangster goon hooligan mobster punk rioter rowdy ruffian thug troublemaker

ارجاع به لغت hood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hood

لغات نزدیک hood

پیشنهاد بهبود معانی