امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hoofed

American: ˈhʊft British: huːft
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • وجه وصفی حال:

    hoofing

معنی

adjective
سم‌دار (ungulate هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoofed

  1. verb Walk
    Synonyms:
    walked trodden stepped footed paced
  1. verb To move rhythmically to music, using patterns of steps or gestures
    Synonyms:
    stepped footed danced
  1. adjective Having or resembling hoofs
    Synonyms:
    hooved ungulate ungulated

ارجاع به لغت hoofed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoofed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoofed

لغات نزدیک hoofed

پیشنهاد بهبود معانی