با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hoop

hʊp / / huːp huːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hoops

معنی

noun verb - transitive adverb
حلقه، انگشتر، تسمه، تسمه زدن، حلقه زدن به، احاطه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoop

  1. noun ring
    Synonyms: loop, band, circlet, circle
  2. noun basketball goal
    Synonyms: basket, net, rim

ارجاع به لغت hoop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoop

لغات نزدیک hoop

پیشنهاد بهبود معانی