امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hoosegow

    ˈhusɡaʊ ˈhuːsɡaʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun slang countable informal
    انگلیسی آمریکایی هلفدونی، زندان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The bank robber was apprehended and sent to the hoosegow.
    - سارق بانک دستگیر شد و به زندان فرستاده شد.
    - He was sent to the hoosegow for breaking the law.
    - به جرم قانون‌شکنی به زندان افتاد.
    - He was sent to the hoosegow for his crimes.
    - به خاطر جنایت‌هاش اون رو فرستادند هلفدونی.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hoosegow

    1. noun Slang for a jail
      Synonyms: hoosgow
    2. noun A place for the confinement of persons in lawful detention
      Synonyms: brig, house of correction, jail, keep, penitentiary, prison, lockup, pen, big house, can, clink, cooler, coop, joint, jug, pokey, slammer, stir, calaboose

    ارجاع به لغت hoosegow

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hoosegow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoosegow

    لغات نزدیک hoosegow

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند