امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Horn

hɔːrn hɔːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    horns

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
جانورشناسی کالبدشناسی شاخ (برآمدگی‌ دائمی نوک‌تیز روی سر جانوران مختلف که از پوششی از کراتین و سایر پروتئین‌ها تشکیل شده‌است) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The ram has a large horn on its head.
- قوچ شاخ بزرگی روی سرش دارد.
- The rhinoceros has a solid horn.
- کرگدن شاخ محکمی دارد.
noun countable
بوق (دستگاهی در وسایل نقلیه که با به صدا درآوردن آن به دیگران اخطار می‌دهد)
- She honked the horn to let the other drivers know that she was passing.
- بوق را به صدا درآورد تا به رانندگان دیگر اطلاع دهد که در حال عبور است.
- The bus driver sounded the horn to alert pedestrians of its arrival.
- راننده‌ی اتوبوس بوق را به صدا درآورد تا پیاده‌ها را از رسیدن اتوبوس آگاه کند.
noun countable
موسیقی هورن، کر (سازی از خانواده سازهای بادی برنجی)
- The orchestra played a wonderful piece with the horns.
- ارکستر یک قطعه فوق‌العاده را با هورن نواخت.
- I played a solo on my horn at the school concert.
- در کنسرت مدرسه با کر تک‌نوازی را اجرا کردم.
adjective noun uncountable
ساخته‌شده از شاخ حیوانات
- a knife with a horn handle
- چاقویی با دسته‌ی شاخی
- horn-rimmed glasses
- عینک دارای حاشیه‌ی ساخته‌شده از شاخ حیوانات
noun countable
هر چیز شاخ‌مانند
- a powder horn
- باروت‌دان (=ظرف شاخ‌مانند که در آن باروت می‌ریزند)
- horn pendant
- آویزه‌ی شاخ‌مانند
noun slang countable
تلفن
- She is on the horn talking to her mother.
- او پشت تلفن با مادرش حرف می‌زند.
- She picked up the horn.
- تلفن را برداشت.
verb - transitive
شاخ زدن
- The bull tried to horn the spectators.
- گاو نر کوشید به تماشاچیان شاخ بزند.
- The bull horned his opponents.
- گاو نر به رقیب‌هایش شاخ زد.
noun slang
انگلیسی بریتانیایی ناپسند شق‌شدن، شقی، نعوظ (کیر)
- He was embarrassed when his horn became visible through his pants.
- وقتی شقی‌اش از شلوارش نمایان شد، خجالت کشید.
- He had a horn that was so big that it made all the other men envious.
- نعوظش به‌قدری بزرگ بود که باعث می‌شد همه‌ی مردان به آن حسودی کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد horn

  1. noun A wind instrument
    Synonyms:
    trumpet cornet woodwind brass-instrument antenna antler bugle clarinet automobile horn cornucopia air horn epithema instrument protuberance electric horn car horn saxophone siren spike trombone tuba motor horn tusk trump hooter
  1. noun Hard growth on the head of certain animals
    Synonyms:
    tusk antler rack outgrowth pronghorn hornbill frontal-bone epiphysis apophysis quill corniculum spine spike corniplume point cornu cornicle cornule praise oneself gloat brag disagree conflict defy torn between two alternatives having to make a difficult decision between the devil and the deep blue sea between-a-rock-and-a-hard-place withdraw recant hold oneself back
  1. noun The material comprising horns, sense 2
    Synonyms:
    keratin elastin epidermal tissue corneous matter corneate matter
  1. noun A brass musical instrument consisting of a conical tube that is coiled into a spiral and played by means of valves
    Synonyms:
    french-horn
  1. noun A high pommel of a Western saddle (usually metal covered with leather)
    Synonyms:
    saddle-horn
  1. verb Stab or pierce with a horn or tusk
    Synonyms:
    tusk
  1. adjective
    Synonyms:
    corneous corniculate hornlike

Phrasal verbs

  • horn in (on)

    فضولی کردن، دخالت بیجا کردن

Idioms

  • around the horn

    (بیسبال) پرتاب گوی از پایگاه سوم به دوم و از دوم به اول

  • the horn

    (امریکا - عامیانه) تلفن

سوال‌های رایج horn

معنی horn به فارسی چی میشه؟

واژه "horn" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که بسته به زمینه، معانی متفاوتی می‌تواند داشته باشد. در اینجا به بررسی معانی مختلف این واژه و نکات جالب در مورد آن می‌پردازیم.

۱. تعریف اصلی

"Horn" به معنای "شاخ" است و به طور خاص به شاخ‌های حیوانات، مانند گاو، گوسفند و شاخ‌های موجودات دریایی اشاره دارد. شاخ‌ها معمولاً از کراتین ساخته شده‌اند و به عنوان ابزاری برای دفاع، نمایش قدرت یا جلب توجه در زمان جفت‌گیری استفاده می‌شوند.

۲. کاربرد در موسیقی

"Horn" همچنین به نوعی ساز موسیقی اشاره دارد. سازهای بادی که به طور کلی به عنوان "horns" شناخته می‌شوند، شامل ترومپت، ترومبون و ساکسوفون هستند. این سازها با دمیدن هوا درون آن‌ها صدا تولید می‌کنند و در انواع مختلف موسیقی، از جمله کلاسیک و جاز، مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی از نکات جالب در مورد این سازها این است که شکل و جنس آن‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر کیفیت صدا داشته باشد.

۳. کاربرد در زبان عامیانه

در زبان عامیانه، "horn" می‌تواند به معنای "بوق" نیز باشد. به عنوان مثال، بوق خودروها به عنوان "horn" شناخته می‌شود. این نوع بوق‌ها معمولاً برای جلب توجه یا هشدار به دیگران استفاده می‌شوند.

۴. اصطلاحات و عبارات مرتبط

در زبان انگلیسی، عبارات و اصطلاحات متعددی وجود دارد که شامل "horn" هستند. به عنوان مثال:

- "Tooting one's own horn": به معنای خودستایی و بزرگ‌نمایی در مورد دستاوردهای خود است.

- "Horn of plenty": اشاره به فراوانی و ثروت دارد و معمولاً به شکل نمادین در هنر و ادبیات استفاده می‌شود.

۵. جنبه‌های فرهنگی و تاریخی

"Horn" در فرهنگ‌های مختلف نماد قدرت و شجاعت است. در برخی از فرهنگ‌ها، شاخ‌ها به عنوان نماد جادو و قدرت‌های ماورایی در نظر گرفته می‌شوند. به عنوان مثال، در اسطوره‌های نورس، شاخ‌ها به جنگجویان و قهرمانان قدرت می‌دهند.

۶. جنبه‌های علمی

در علم، "horn" می‌تواند به ساختارهای مختلف اشاره کند، مانند "horns" در جانوران یا حتی در هندسه، جایی که به اشکال خاصی اشاره دارد. به عنوان مثال، در هندسه، "horn" می‌تواند به نوعی سطح یا شکل خاص اشاره کند که دارای ویژگی‌های قابل توجهی است.

ارجاع به لغت horn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/horn

لغات نزدیک horn

پیشنهاد بهبود معانی