امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Horrid

ˈhɔː- / / ˈhɑː- ˈhɒrɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more horrid
  • صفت عالی:

    most horrid

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ترسناک، مهیب، سهمناک، نفرت‌انگیز، زشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the horrid face of the man-eating creature from Mars
- قیافه‌ی وحشتناک موجود آدم‌خوار از کره‌ی مریخ
- He is a horrid person.
- او آدم بسیار ناخوشایندی است.
- Her cooking was horrid.
- دستپخت او تهوع‌آور بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد horrid

  1. adjective repulsive, very unpleasant
    Synonyms:
    abhorrent abominable appalling awful beastly cruel detestable disagreeable disgusting dreadful eerie execrable fearful frightful ghastly grim grisly gross gruesome heinous hideous loathsome lousy lurid mean nasty obnoxious offensive repellent revolting scandalous scary shameful shocking terrible terrifying ungodly unholy unkind
    Antonyms:
    agreeable delightful magnificent pleasant pleasing wonderful

ارجاع به لغت horrid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horrid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/horrid

لغات نزدیک horrid

پیشنهاد بهبود معانی