با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Horseback

ˈhɔːrsbæk ˈhɔːsbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
بر پشت اسب
- on horseback
- سوار بر (پشت) اسب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد horseback

  1. noun A narrow ridge of hills
    Synonyms: hogback
  2. adverb On the back of a horse
    Synonyms: ahorse, ahorseback
  3. adjective
    Synonyms: by horse, on a horse, in-the-saddle, bareback, equestrian, mounted

ارجاع به لغت horseback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horseback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/horseback

لغات نزدیک horseback

پیشنهاد بهبود معانی