با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hospitalize

ˈhɑːspɪt̬laɪz ˈhɒspɪtl-aɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hospitalized
  • شکل سوم:

    hospitalized
  • سوم شخص مفرد:

    hospitalizes
  • وجه وصفی حال:

    hospitalizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
بستری کردن، در بیمارستان
- She refused to be hospitalized.
- اجازه نداد که او را در بیمارستان بستری کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hospitalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hospitalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hospitalize

لغات نزدیک hospitalize

پیشنهاد بهبود معانی