با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hot-tempered

hɒtˈtempəd hɒtˈtempəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
زودخشم، آتشی‌مزاج، تندخو، جوشی، نارخو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hot-tempered

  1. adjective Quickly aroused to anger
    Synonyms: hotheaded, cranky, excitable, choleric, irascible, peppery, testy, quick-tempered, short-tempered

ارجاع به لغت hot-tempered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hot-tempered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hot-tempered

لغات نزدیک hot-tempered

پیشنهاد بهبود معانی