امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

House

haʊs haʊz haʊs haʊz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    housed
  • شکل سوم:

    housed
  • سوم‌شخص مفرد:

    houses
  • وجه وصفی حال:

    housing
  • شکل جمع:

    houses

توضیحات

همچنین در معنای ششم می‌توان از house music به‌جای house استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
خانه، سرای، منزل، سرا، بیت، چهاردیواری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a rented house
- خانه‌ی اجاره‌ای
- Bad weather kept us house.
- هوای بد ما را در خانه نگه‌ داشت.
- He lives in a big house.
- او در خانه‌ی بزرگی زندگی می‌کند.
- This (world) is a house which will surely crack.
- این سرایی است که البته خلل خواهد یافت.
- This library houses millions of books.
- این کتابخانه میلیون‌ها کتاب دارد.
- a house of worship
- نمازخانه (مسجد و غیره)
- a printing house
- چاپخانه
- One percent of the win goes to the house.
- یک درصد بردها به قمارخانه می‌رسد.
- the fashion houses of Paris
- خانه‌های مد پاریس
- a fraternity house
- سرای اخوت
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun singular countable
اهل خانه، اهل‌بیت
- He woke the whole house!
- او همه‌ی اهل خانه را بیدار کرد!
- The house celebrated the holidays with joy and laughter.
- اهل خانه تعطیلات را با شادی و خنده جشن گرفتند.
noun countable
خانه (برای حیوانات)، آغل، طویله، -دان
- a monkey house in a zoo
- خانه‌ی میمون‌ها در باغ‌وحش
- Those caves may house snakes.
- آن غارها ممکن است خانه‌ی مارها باشند.
- a hen house
- مرغدان
noun countable
محل، ساختمان (برای کاری خاص)، گاراژ
- an opera house
- ساختمان اپرا
- a carriage house
- گاراژ کالسکه‌ها
- a schoolhouse
- ساختمان مدرسه
- a storehouse
- محل انبار
- The new company is housed in a tall building.
- شرکت جدید در یک ساختمان بلند قرار دارد.
noun countable
کسب‌وکار موسسه، شرکت
- a banking house
- موسسه‌ی بانکی
- The tech house launched a groundbreaking app that changed the industry.
- موسسه‌ی فناوری یک اپلیکیشن پیشگامانه راه‌اندازی کرد که صنعت را تغییر داد.
noun uncountable
موسیقی موسیقی هاوس (یک ژانر از موسیقی رقص الکترونیک است.)
- She loves to play house music during her weekend parties.
- او دوست دارد در مهمانی‌های آخرهفته‌اش موسیقی هاوس بنوازد.
- House fills the dance floor with energy and excitement.
- موسیقی هاوس فضای رقص را پر از انرژی و هیجان می‌کند.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی گروه (ورزشی)
- The blue house won the most points this year.
- گروه آبی امسال بیشترین امتیاز را کسب کرد.
- Everyone cheered as the red house claimed victory.
- چنان‌که گروه قرمز ادعای پیروزی کرد، همه تشویق کردند.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی خاندان، آل، قبیله
- the House of Windsor
- خاندان وینسور (خاندان سلطنتی انگلیس)
- Many traditions are upheld by the House of Medici in Florence.
- بسیاری از سنت‌ها توسط خاندان مدیچی‌ها در فلورانس حمایت می‌شود.
noun singular countable informal
(the House) مجلس (نمایندگان)
- Tomorrow the House will vote.
- فردا مجلس رأی خواهد داد.
- the House of Congress
- مجلس کنگره (آمریکا)
- the Houses of Parliament
- مجلس پارلمان
noun countable C2
حضار، تماشاچیان، تماشاگران، بینندگان
- Is there a physician in the house?
- آی در میان شما تماشاگران، پزشکی هست؟
- We played to small houses.
- ما برای تماشاچیان کمی نمایش می‌دادیم.
verb - intransitive verb - transitive C2
خانه دادن یا گرفتن، جا دادن یا گرفتن، منزل دادن یا گرفتن، پناه دادن یا گرفتن، اسکان دادن یا گرفتن
- The two bachelors decided to keep house together.
- دو عزب تصمیم گرفتند با هم‌ خانه بگیرند.
- to house up in a cave for a week
- یک هفته در غاری منزل کردن
noun countable
رستوران، کافه، چای‌خانه، قهوه‌خانه، میخانه
- a house drink
- مشروب ویژه‌ی رستوران
- to have a drink on the house
- مشروب به‌ خرج میخانه خوردن
verb - transitive
انبار کردن، نگهداری کردن
- to house a boat for the winter
- قایق را در طول زمستان در حفاظ نگهداری کردن
- They decided to house the stray cat until it found a permanent home.
- آن‌ها تصمیم گرفتند گربه‌ی ولگرد را تا زمانی که خانه‌ای دائمی پیدا کند، نگهداری کنند.
verb - transitive
جای دادن، در بر گرفتن، قرار دادن
- They planned to house the artwork in a dedicated gallery space.
- آن‌ها قصد داشتند آثار هنری را در یک فضای اختصاصی گالری قرار دهند.
- The museum plans to house a collection of rare artifacts.
- این موزه قصد دارد مجموعه‌ای از آثار نادر را در خود جای دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد house

  1. noun human habitat
    Synonyms:
    abode apartment box building bullpen castle cave commorancy condo condominium co-op coop crash pad crib cubbyhole den diggings digs domicile dump dwelling edifice flat flophouse habitation hole in the wall home home plate homestead joint kennel layout lean-to mansion pad pied-à-terre pigpen pigsty rack residence residency roof roost setup shack shanty turf
  1. noun family, ancestry
    Synonyms:
    clan dynasty family tree folk folks household kin kindred line lineage ménage race stock tradition tribe
  1. noun business establishment
    Synonyms:
    company concern corporation firm organization outfit partnership
  1. noun government body, sometimes elected, responsible for laws
    Synonyms:
    commons congress council legislative body legislature parliament

Collocations

  • clean house

    1- خانه را نظافت کردن 2- به اوضاع سر و صورت دادن، حل و فصل کردن

  • the house

    (انگلیس) مجلس عوام، (امریکا) مجلس نمایندگان

  • eating house

    رستوران ارزان، خوردنگاه، خوراک‌پز خانه

  • house of ill fame

    جنده‌خانه، فاحشه‌خانه، روسپی‌خانه

  • country house

    (در روستا) خانه‌ی اربابی، خانه‌ی بزرگ

  • house wrecker

    (شخص یا دستگاه) خراب‌کننده‌ی خانه‌های کلنگی، خانه‌کوب

Idioms

  • bring down the house

    موجب خنده‌ی شدید یا کف زدن حضار شدن

    (عامیانه) مورد تشویق و کف زدن حضار قرار گرفتن

  • clean house

    1- خانه را نظافت کردن 2- به اوضاع سر و صورت دادن، حل و فصل کردن

  • keep house

    خانه‌داری کردن، خانه را اداره کردن

  • on the house

    مجانی، رایگان، به خرج مدیر رستوران (یا هتل و غیره)، به حساب میزبان

  • play house

    (بچه‌ها) عروسک‌بازی و خانه‌بازی کردن

  • move house

    (انگلیس - عامیانه) اسباب‌کشی

سوال‌های رایج house

معنی house به فارسی چی میشه؟

کلمه "house" در زبان انگلیسی به معنای "خانه" است و به ساختمان‌هایی اطلاق می‌شود که برای سکونت انسان‌ها ساخته شده‌اند. این واژه به صورت گسترده‌ای در زبان‌های مختلف و فرهنگ‌های گوناگون مورد استفاده قرار می‌گیرد و به عنوان یکی از اصلی‌ترین نیازهای بشر شناخته می‌شود. در ادامه، به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب در مورد "house" می‌پردازیم.

معانی و توضیحات

1. تعریف عمومی:

خانه به عنوان مکانی برای زندگی و سکونت انسان‌ها تعریف می‌شود. این مکان می‌تواند شامل اتاق‌ها، آشپزخانه، حمام و سایر فضاهای مورد نیاز باشد.

2. معانی مجازی:

در برخی موارد، "house" به معنای خانواده یا گروهی از افراد نیز به کار می‌رود. به عنوان مثال، عبارت "house of representatives" به معنای "مجلس نمایندگان" است که نمایندگان یک گروه یا جامعه خاص هستند.

3. نقش اجتماعی:

خانه‌ها نه تنها مکان‌هایی برای زندگی هستند، بلکه در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، نقش اجتماعی و فرهنگی مهمی نیز ایفا می‌کنند. خانه‌ها معمولاً به عنوان نماد هویت و تعلق به یک جامعه شناخته می‌شوند.

4. معماری و طراحی:

معماری خانه‌ها در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، خانه‌های سنتی ایرانی معمولاً با حیاط‌های مرکزی و فضای باز طراحی می‌شوند، در حالی که خانه‌های مدرن ممکن است بیشتر به سمت طراحی‌های ساده و مینیمالیستی گرایش داشته باشند.

5. انواع خانه‌ها:

خانه‌ها به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند، از جمله خانه‌های یک‌طبقه، دوطبقه، آپارتمان‌ها، ویلاها و ... . هر نوع خانه ویژگی‌ها و امکانات خاص خود را دارد.

نکات جالب

1. تاریخچه:

تاریخچه خانه‌ها به زمان‌های بسیار قدیم برمی‌گردد. انسان‌ها از زمان‌های اولیه برای محافظت از خود در برابر عوامل طبیعی و شکار، به ساخت خانه‌ها روی آوردند.

2. معنای فرهنگی:

در بسیاری از فرهنگ‌ها، خانه به عنوان یک مکان مقدس شناخته می‌شود. به عنوان مثال، در فرهنگ‌های شرقی، مفهوم "خانه" به عنوان مکان آرامش و امنیت بسیار مهم است.

3. تأثیر بر روانشناسی:

تحقیقات نشان داده‌اند که محیط خانه می‌تواند تأثیر بسیاری بر روانشناسی و روحیه افراد داشته باشد. فضایی که فرد در آن زندگی می‌کند می‌تواند بر احساس خوشبختی و رضایت او تأثیر بگذارد.

4. اصطلاحات مرتبط:

اصطلاحات مختلفی با واژه "house" وجود دارد، مانند "housewarming" که به مراسمی اشاره دارد که پس از نقل مکان به خانه جدید برگزار می‌شود.

5. معنا در زبان‌های دیگر:

واژه "خانه" در زبان‌های مختلف معانی مشابهی دارد و در بسیاری از زبان‌ها با ریشه‌های تاریخی مختلف به کار می‌رود. به عنوان مثال، در زبان عربی "منزل" و در زبان فارسی "خانه" به کار می‌رود.

در نهایت، خانه نه تنها یک ساختمان فیزیکی، بلکه نمادی از هویت، فرهنگ و روابط انسانی است. هر خانه داستان‌های خاص خود را دارد و به نوعی بازتاب‌دهنده شخصیت و ارزش‌های ساکنان آن است.

ارجاع به لغت house

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «house» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/house

لغات نزدیک house

پیشنهاد بهبود معانی