با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hue

hjuː hjuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
چرده، رنگ، شکل، تصویر، ظاهر، نما، صورت، هیئت، منظر
- political parties of every hue
- همه‌گونه احزاب سیاسی
- the hues and shades of twilight
- رنگ‌ها و سایه‌روشن‌های شامگاهان
- various hues of red
- گونه‌های مختلف قرمز
- I prefer a green of a darker hue.
- من سبز تیره‌تری را ترجیح می‌دهم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hue

  1. noun color, shade
    Synonyms: aspect, cast, chroma, complexion, dye, tincture, tinge, tint, tone, value

Collocations

  • hue and cry

    صدای اعتراض عمومی، فریاد بلند اعتراض، طنین اعتراض

Idioms

  • hue and cry

    صدای اعتراض عمومی، فریاد بلند اعتراض، طنین اعتراض

ارجاع به لغت hue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hue

لغات نزدیک hue

پیشنهاد بهبود معانی