با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hustling

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hustled
  • شکل سوم:

    hustled
  • سوم شخص مفرد:

    hustles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پرهیاهو، شلوغ، پرجنب‌وجوش
- a hustling surrounding
- محیط پرهیاهو
- hustling tourists
- گردشگران پرجنب‌وجوش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hustling

  1. adjective fast-moving
    Synonyms: bustling, occupied, active, busy

ارجاع به لغت hustling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hustling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hustling

لغات نزدیک hustling

پیشنهاد بهبود معانی