امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hypnotize

ˈhɪpnətaɪz ˈhɪpnətaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hypnotized
  • شکل سوم:

    hypnotized
  • سوم‌شخص مفرد:

    hypnotizes
  • وجه وصفی حال:

    hypnotizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
خواب هیپنوتیزم کردن، به‌طور مصنوعی خواب کردن، (مجازاً) فریفته و مفتون کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His oratory had hypnotized the audience.
- سخنوری او شنوندگان را افسون کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hypnotize

  1. verb put in trance; spellbind
    Synonyms:
    anesthetize bring under control captivate charm drug dull the will entrance fascinate hold under a spell induce lull to sleep magnetize make drowsy make sleepy mesmerize narcotize put to sleep soothe stupefy subject tosuggestion
    Antonyms:
    excite exhilarate incite inspire stimulate

ارجاع به لغت hypnotize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hypnotize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hypnotize

لغات نزدیک hypnotize

پیشنهاد بهبود معانی